به نام رفیق ترین رفیقم ...


خدایا میدانم خطا از من است...

خدایا...

خطا از من است، می دانم.

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم . . .


خدا جون کی به وبلاگم سر میزنی؟؟؟ شایدم همین الان همین لحظه ، همیشـــــه هوامو داری و گرنه ... 

خدا جون یه نظرم میذاری واسم ؟؟؟

خدا جون چطوری میشه لینکت کنم؟؟؟

خداجون ...

به این میگن راننده ...

من صندلی جلو بودم، یه خانوم خیلی چادری میان سال هم پشت راننده نشسته بود. نزدیکای مقصدش که داشت میرسید از راننده پرسید کرایه ش چقدر میشه. بعد با چادرش گوشه ی 200 تومنی رو گرفته بود و با همون وضع دستش آورد سمت راننده. آقای راننده هم که خیلی راننده بود کاملا خونسرد از توی داشبورد یدونه انبر دست برداشت و پول رو گرفت !!! 

این است سرزمین من ...

زنگ بزن ۱۱۰ ، بگو یکی با چاقو واستاده میخواد منو بکشه، میگه: جرمی اتفاق نیفتاده هنوز، هر وقت کشت، بیا شکایت کن!!! ولی زنگ بزن بگو: اینجا یه دختره موهاش بلونده، و خودش شاسی بلنده!!! از دو طرف هم بیرونه، مانتوشم خیلی کوتاهه، ۶ تا الگانس و ۸ تا سمند و شونصد تا موتور و یه هلیکوپتر پلیس می‌ریزن کل منطقه رو محاصره می کنن!!!

 

فوری   . . .  فوری . . .  فوری . . .

به یک دلیل خوب برای زندگی کردن نیازمندیم ...

خدایا ...

خدایا!

ما را ببخش 

به خاطر همه ی درهایی که زدیم

و

هیچ کدام

در خانه ی تو نبود ...

مسلمانی به چیست؟؟؟

واعظی پرسید از فرزند خویش

هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق

هم عبادت هم کلید زندگیست

گفت:"زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!!!

هیچ چیز مثل سایق نیست

ای قطار راهت را بگیر و برو

که نه کوه توان ریزش دارد و نه

ریزعلی پیراهن اضافه . . .

هیچ چیز مثل سابق نیست!

کمک کنید ...

دوتا جمله خفن دارم نه حسين پناهي گردن ميگيره نه دکتر شريعتي

موندم چيکارشون کنم !!!

خاطره ای از دکتر علی شریعتی ...

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛اول آنکه کچل بود دوم اینکه سیگار می کشید .

 و سوم – که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!

 چند سالی گذشت ... یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه :

 زن داشتم ،سیگار می کشیدم وکچل شده بودم.

 وتازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران که ابراز انزجار می کند ممکن است در خودش بوجود آید...





هر چی جمله خفنه من گفتم ...

دکتر شریعتی 

خدایا ...

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد ،

اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن ...

علم بهتر است یا ثروت ...

معلم پسرك را صدا زد تا انشایش با موضوع علم بهتر است یا ثروت را بخواند. پسرك با صدای لرزان و  آرام گفت ننوشته ام. 

معلم با خط كش چوبی پسرك را تنبیه كرد و او را پایین كلاس پادرهوا نگه داشت!

پسرك درحالی كه دستهای قرمز و باد كرده اش را به هم میمالید زیر لب گفت:

اری
ثروت بهتر است  . . . 

چون اگر داشتم دفتری میخریدم و انشایم را مینوشتم . . .

دعای مادربزرگم ...


کمی زود بود ، ولی . . . 

دعایت گرفت مادر بزرگ . . . 

پیر شدم . . . 

شیطانم دیگه خسته شده ...

 

سال هاست که شیطان فریاد میزند :

 آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد!!!

در زندانیم و خود خبر نداریم ...

 مرد زندانی می خندید

 شاید به زندانی بودن خویش ... 

 شاید هم به آزاد بودن ما ... 

 راستی ...

زندان کدام سوی میله هاست ...؟!

یودن یا نبودن ...

این روزا تنها زمانی که احساس می کنم بودن و نبودنم واقعا باهم فرق می کنه سر حضور غیاب کلاسای دانشگاس ... 

البته اونم بعد سه جلسه غیبت دیگه مهم نیست چون حذف میشم ... ماها چقدر راحت از هم میگذریم استاد از شاگرد شایدم شاگرد از استاد ...

خدا این همه کس دارد و تنهاست هنوز ...

اگر عاشقی خوب بود خدا هم عاشق بود ...

اگر جنون خوب بود خدا هم مجنون بود ...

اگر یار خوب بود خدا هم یار داشت ...

اگر شریک خوب بود خدا هم شریک داشت ...

پس دیگر ازم مپرس چرا تنهایی ...

i love you ........... made in china

این جا جايي ست که پشتِ دوستت دارم ها هم نوشته شده...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
made in china 

بدون شرح ...

دختری به دوستش: فکر کنم هوشنگ داره بهم خیانت می‌کنه!

دوستش: از کجا فهمیدی؟

دختر: آخه دیشب پرسیدم کجا بودی ، گفت با دوستم امیر بودم ...

دوستش: خوب الان مشکل چیه؟

دختر: خوب لامصّب دروغ میگه ، دیروز امیر تمام مدت با من بود!!!

این است سرزمین نیاکان من ...

من در کشوری زندگي مي كنم كه زبانش پارسي است اما به آن فارسي مي گويند چون عرب ها "پ" ندارند!

همان کوچه معروف ...

این روزا وقتی خودتو میزنی کوچه علی چپ ... تا وارد کوچه میشی میبینی همه جمعشون جمعه .. فقط تویی که دیر رسیدی ...

روز ...

روز اول که بـه استـاد سپردنـد مـرا 

دیگران را خرد آموخت مرا مجنون کرد...

دیگران را می دیـریـنـه، بـرابـر می داد

چو به این دلشده خسته رسید افزون کرد...

این قدح ، هوش مرا جمله به یکبار ببرد

این می این بار مرا پاک زخود بیرون کرد...



روز معلم را به تمامی معلمان و استادان و خودم تبریک می گویم ...

خیلی سخته ...

سخته ... خیلی سخت ...

 آهای اونایی که قمار و باختین ...

تبریک ...

اینم از ماجرای قمار عشق ...

هر طور که میدانی درست است راه برو بگذار هر اندازه می خواهند بخندند ...

آن چه که دیگران در مورد من فکر می کنند به من ربطی ندارد ...

من اون چی که فک میکنم درسته انجام میدم با ذهن های متعصب و گل گرفته کاری ندارم ...

آهای اونایی که مجبورین! هر چقدر دوس دارین بخندین ...

فقط بگو کدوم میوه تا گازش بزنم ...

 

خدایا ... میوه کدام درخت را گاز بزنم که از زمین رانده شوم ؟؟؟

من که قمارو باختم ...


اینجا زمین است ... ساعت به وقت انسانیت خوابیده است!

خبر فوری !!!

گارانتی خود را یافتم ...

اما مدت اعتبارش پانزده سال بود ...

خیلی وقته که بدون گارانتی نفس می کشم ...

این روزها بیشتر به دنبال گارانتی خود میگردم ...


خدايا من را كه آفريدي گارانتي هم داشتم؟؟؟ 

*قلبم ديگر كار نميكند...*

حق پذیر باشید دوستان نه تعصب پذیر!

 تنها جایی که حجاب داشت ؛ هنگام نماز خواندن بود .... گویا تنها کسی که به او محرم نبود خدا بود !!!

یه کم بهش فکر کن الاغ ...

اون قدیما، چند نفر اومدند و بتها رو شکستند و گفتند خدا را بپرستید، ولی بعد از مرگشون،  ما قبر خود اونها رو بت کردیم و پرستیدیم ...

میگن خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره، شاید ما، بین خودمون و رگ گردنمون نیاز به یك نفر واسطه داریم ...

ساکت ...

هیــــــــس  … 

ســـــــــاکت  ...

 آهستــــه بروید ... 

آهستــــه بیایید ...

اینجا وجــــــــــدان ها همه خـــــــــوابند …